شبهه : بر فرض اين که فدک ارث باشد، چرا زنان پيامبر (ص) از آن بهره اى نداشتند؟
جواب اجمالى:
طبق قرائن و شواهد تاريخى، فدک را پيامبر اکرم (ص) در زمان حيات خودش، به دخترش حضرت فاطمه (سلام الله عليها) بخشيده است. و اين گونه نبوده که بعد از رحلت پيامبراکرم (صلى الله عليه و آله) حضرت فاطمه (سلام الله عليها)، فدک را ارث برده باشد، حتى تعدادى کارگر هم در آنجا داشته است که ابوبکر هنگام غصب فدک، آنان را بيرون رانده است. لذا زنان پيامبر در آن حقى نداشتند و آن گاه که ابوبکر شهادتِ آن بانوى بزرگوار را نپذيرفت، آن حضرت مسأله ارث را مطرح فرمود.
جواب تفصيلى:
فدک، روستاى آباد و حاصلخيزى در 140 کيلومترى مدينه بود که در سال هفتم هجرت، هنگامى که مسلمين همراه پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) خيبر را فتح کردند، يهوديان، بدون جنگ، تسليم پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) شدند و فدک را در اختيار آن حضرت گذاشتند از آن پس، فدک به عنوان ملک شخصى پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) به شمار مىرفت تا اينکه آيه «و آتِ ذالقُربى حَقَّهُ» يعنى حق نزديکان را بپرداز. نازل شد. طبق اسناد معتبر از کتب شيعه و اهل سنت پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) فدک را به حضرت فاطمه (سلام الله عليها) بخشيد.[1]
اما در اين که فدک ارث مصطلح بوده است، نه تنها محلّ تأمل و اشکال است، بلکه شواهد و قرائن موجود، حاکى از آن است که فدک، بخشش و عطيه اى از جانب پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) به دختر گرامى اش حضرت زهرا (سلام الله عليها) در زمان حيات پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) بوده است. اين قراين و شواهد به قرار زير است:
1 ـ شيعه و اهل سنت نقل کرده اند، وقتى آيه «و آتِ ذى القربى حقّه»[2] :«اى پيامبر! حق خويشاوندان را ادا کن»; نازل گرديد، پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) حضرت زهرا (سلام الله عليها) را خواستند و فدک را به ايشان عطاء فرمودند;[3] در حالى که اگر فدک، ارث مصطلح بود، مى بايست بعد از رحلت پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) ، به حضرت واگذار گردد.
2 ـ حضرت زهرا(سلام الله عليها) در خطبه معروف خطاب به ابوبکر از «فدک» با تعبير «نحله» (بخشش و عطيه) ياد مى کند: «هذا ابن قحافه أبتزّنى نِحلة ابي…».[4] و اين بدين سبب بود که حضرت زهرا(سلام الله عليها) در زمان حيات پدر بزرگوارشان مالک فدک و عهده دار امور ادارهى آن گرديد.
3 ـ روزى اميرالمؤمنين(عليه السلام) نزد ابوبکر رفتند در حالى که او در مسجد بود و جمعى از انصار و مهاجر دور او حلقه زده بودند، حضرت، خطاب به ابوبکر فرمودند: «يا ابابکر! لِمَ منعتَ فاطمة ميراثها من رسول الله (صلى الله عليه و آله) و قد مَلکتْه فى حياة رسول الله(ص)؟»[5]
در اينجا حضرت، در يک عبارت و يک جمله، هم لفظ «ارث» را به کار برده اند و هم مى فرمايند که حضرت فاطمه (سلام الله عليها) فدک را در زمان حضرت پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) مالک بوده اند، پس معلوم مى شود مراد از ميراث در اينجا، ميراث مشهور و مصطلح نيست، که بعد از مردن والدين به انسان مى رسد، بلکه شامل زمان حيات والدين هم مى شود، چرا که اگر مراد حضرت، ارث اصطلاحى بود، لازمه اش اين بود که فدک بعد از رحلت پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) در اختيار حضرت زهرا (سلام الله عليها) قرار گيرد، حال آن که حضرت امير (عليه السلام) مى فرمايد: «و قد ملکته فى حياة رسول الله (صلى الله عليه و آله)»
4 ـ طبق شهادت تاريخ، حضرت زهرا (سلام الله عليها) در فدک، تعدادى کارگر و کشاورز داشته و زمانى که ابوبکر مى خواست فدک را غصب کند، عده اى مأمور فرستاد تا آن کارگرها را از آن جا بيرون کنند،[6] اين امر، شاهدى ديگر بر اين معنى است که حضرت زهراء(سلام الله عليها) قبل از رحلت پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) اختيار فدک را به عهده داشتهاند.
بنابراين مراد از ارث، آن ارث اصطلاحى که پس از فوت پدر به فرزند مى رسد، نيست بلکه شامل مطلق چيزهايى است که از والدين به فرزندان منتقل مى شود; چه در زمان حياتشان و چه بعد از مرگشان. شاهد بر اين مطلب، اين تعبير عرفى است که وقتى کسى مى گويد: «فلانى هوش و استعداد يا شجاعت و ديگر کمالات انسانى را از پدرش به ارث برده است.» اين بدان معنا نيست که پدرش مرده و بعد فرزندش هوش يا شجاعت او را به ارث برده، بلکه مراد آن است که با اين که پدرش زنده است، اين هوش يا شجاعت از پدر به او رسيده است. از اين رو به يک معنا هر چيزى که به يک نسل بعدى منتقل مى شود، گرچه در زمان حيات نسل قبلى هم باشد، ارث گفته مى شود. امّا اين که چرا حضرت زهرا(سلام الله عليها) در همان خطبه مشهور به مسأله ى ارث و آيات آن تمسّک مى کنند، چنان که مى فرمايند: «يابن ابى قحافة! افى کتاب الله ان ترث اباک و لا اَرِثُ ابي…»;[7] بايد در جواب گفت: علت آن بود که ابوبکر ادّعاى آن حضرت مبنى بر نحله و بخشش بودن فدک را (با اين که حضرت على(عليه السلام) به آن شهادت دادند) ردّ کرد. از اين رو حضرت مسأله ارث را که از مسلمات دين است، مطرح نمودند تا ابوبکر نتواند آن را منکر شود.
بنابراين مطرح شدن «فدک» به عنوان ميراث، آخرين دفاع بانوى بزرگ اسلام از حقش بود. علاوه بر اينها، مسعودى به استرداد فدک به بنى فاطمه، توسط عمر بن عبدالعزيز اشاره کرده است.[8] که از آن مى توان نتيجه گرفت که اگر زنان پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) حقى در آن داشتند به ورثه آنها هم چيزى داده مى شد و يا لااقل مسئله حقشان مطرح مى شد. در حالى که هيچ صحبتى از اين سهم براى زنان پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) به ميان نيامده است.
هنگامى که حضرت فاطمه(سلام الله عليها) از دستور ابوبکر، اطلاع يافت، نزد او رفت و فرمود: «چرا نمايندگان مرا از فدک خارج نمودهاى با اينکه پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) آن را به فرمان خدا ملک من نمود» ابوبگر گفت: براى گفتههايت شاهد بياور (که رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فدک را ملک خاص تو نموده است). فاطمه(سلام الله عليها) رفت و ام ايمن (از بانوان بسيار مورد احترام رسول خدا (صلى الله عليه و آله)) را به عنوان شاهد نزد ابوبکر آورد و او شهادت داد که پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) پس از نزول آيه (وآت ذالقربي…) به فرمان خدا، فدک را به فاطمه واگذار کرد. سپس حضرت على(عليه السلام) آمد و عين اين مطلب را گواهى داد. براى ابوبکر ثابت شد که فدک ملک شخصى حضرت فاطمه(سلام الله عليها) است و بر همين اساس قبالة او را به حضرت فاطمه(سلام الله عليها) برگرداند. ولى عمر، مانع اين کار شد.
بعد در روزى ديگر حضرت على(عليه السلام) براى حقانيت حضرت فاطمه (سلام الله عليها) به قاعدة «اليد» استدلال مىکند و مىفرمايد فدک مالى است که از زمان پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) در دست حضرت فاطمه (سلام الله عليها) بود و شما بر خلاف شرع و سنت پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) از صاحب «يد»، بينه مطالبه مىکني.
پس طبق اين گزارشات تاريخى مشخص مىشود که فدک، ارث اصطلاحى نبوده و حضرت فاطمه(سلام الله عليها) و حضرت على(عليه السلام) در استدلالات خود از آن به عنوان ملک شخصى که در زمان پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) به حضرت فاطمه(سلام الله عليها) بخشيده شده بود ياد مىکنند.
اما وقتى ابوبکر و عمر از اين راه قانع نمىشود، حضرت فاطمه(سلام الله عليها) مجبور مىشود از راه ديگرى وارد بشود و بگويد که اى ابوبکر چطور مىشود که تو از پدرت ارث ببرى ولى من اين حق را نداشته باشم.
پس از آنجا که فدک، ارث مصطلح نمىباشد و ملک شخصى حضرت فاطمه(سلام الله عليها) از زمان حيات پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) مىباشد، هيچ يک از همسران پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) در اينجا ذى نفع نيستند و بهترين دليل آن هم اين است که هيچ يک از زنان پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) در مورد فدک، هيچ نوع ادعايى نداشتند و اگر زنان پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) مخصوصاً عايشه خود را در فدک ذى نفع مىدانستند حداقل يکى از آنها اعتراض و ادعايى مىکردند که در تاريخ هيچ نوع اعتراضى از طرف زنان پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) ثبت نشده است.
«والسلام»
[1] ـ ميزان الاعتدال، ج 2، ص 288. کنزالعمال، ج 2، ص 158. مجمع البيان و درالمنثور، و الميزان و التبيان، ذيل آيه 26 سوره اسرا و 38 سوره روم.
[2]ـ اسراء 26.
[3]ـ طبرسى، مجمع البيان، ج 3، ص 411، ابن ابى الحديد; شرح نهج البلاغه، ج 16، ص 268، الدرالمنثور، ج 4، ص 177.
[4]ـ طبرسى، الاحتجاج، ج 1، ص 107.
[5]ـ همان، ص 122.
[6]ـ همان، ص 121.
[7]ـ همان، ص 101.
[8]ـ تاريخ مسعودى، ج 2، ص 3 ـ 34