احساس ما
آنچه احساس ما را از تهى بودن نجات مى دهد انتظار است. آنچه عشق را معنا مى بخشد و اوج و كشش لحظه هاى زندگى است انتظار است. آنچه صبورى را معنا مى دهد انتظار است و آنچه انتظار را شیرین مى سازد امیدوارى به دستى است كه مى آید و زخم ها آدمى را مرهمى مى شود. آن كه مى آید دستى مسیحایى و معجزه گر دارد و آنچه او از ما مى خواهد انتظارى عاشقانه است. عاشقى كه انتظار معشوق نكشد قدر عشق نداند. آن كه مى آید ضربان تك تك قلب ما را مى شناسد و كدام عاشقى است كه نترسد از این كه رازش برملا شود…
جهان عشق، جهان انتظار است و عشق، انتظار را معنا مى كند و نشانه عاشقى لرزیدن دل و دست است و چه كسى وقتى نام او مى آید دستش، دلش نمى لرزد و با عشق از جا برنمى خیزد؟ ما را از كودكى آموختن به نام او از جا برخیزیم. بر خواستنى نشات گرفته از ترس و احترام. اما وقتى عاشقى آموختیم به احترام عشق كه همانا نام اوست از جا برخاستیم. «م»، «ه»، «د»، «ى»(عج) اسم رمز ماست. اسم رمز عاشقى. اسمش را در شبى تیره فریاد مى زنیم. تا راه را بر ما بگشایند تا از سایه ها و تاریكى نهراسیم. معجزه گر بزرگ در راه است. معجزه گرى كه دستش را در سبد تهى از نان ما مى برد و سبد لبریز از نان مى شود، نانى آمیخته به عشق و عدالت. خدایا این انتظار عاشقانه را از هیچ آدمى دریغ مكن.