آخرین دست نوشته ی شهید احمد رضا احدی رتبه یک پزشکی سال 1364 ساعاتی قبل از شهادت
چه کسي مي تواند اين معادله را حل کند؟
هواپيمايي با يک و نيم برابر سرعت صوت از ارتفاع ده متري سطح زمين، ماشين لندکروزي را که با سرعت درجاده مهران - دهلران حرکت مي نمايد، مورد اصابت موشک قرار مي دهد،
اگراز مقاومت هوا صرف نظر شود. معلوم کنيد کدام تن مي سوزد؟
کدام سر مي پرد؟
چگونه بايد اجساد را از درون اين آهن پاره له شده بيرون کشيد؟
چگونه بايد آنها را غسل داد؟
چگونه بخنديم و نگاه آن عزيزان را فراموش کنيم؟
چگونه بخنديم و نگاه آن عزيزان را فراموش کنيم؟
چگونه مي توانيم در شهرمان بمانيم و فقط درس بخوانيم
.
چگونه مي توانيم درها را به روي خود ببنديم و چون موش در انبار کلمات کهنه کتاب لانه بگيريم؟
کدام مسئله را حل مي کني؟ براي کدام امتحان درس مي خواني؟
به چه اميد نفس مي کشي؟ کيف و کلاسورت را از چه پر مي کني؟
از خيال، از کتاب ، از لقب شاخ دکتر يا از آدامسي که هر روز مادرت درکيفت مي گذارد؟
کدام اضطراب جانت را مي خورد؟
دير رسيدن به اتوبوس، دير رسيدن سر کلاس، نمره گرفتن؟
دلت را به چه چيز بسته اي؟ به مدرک، به ماشين، به قبول شدن در حوزه فوق دکترا؟
صفايي ندارد ارسطو شدن خوشا پر کشيدن، پرستو شدن
http://basirate-basijy.blogfa.com/post-325.aspx